دركودكي انديشيدم كه خدا چه مي خورد،چه مي پوشد و در كجامنزل دارد؟و حال میدانم او غم بندگانش را مي خورد ،گناهان بندگانش را مي پوشد و در قلب شكسته آنان ساكن است.
**********************************************
درسکوت دادگاه سرنوشت/
عشق برماحکم سنگینی نوشت/
گفته شد معشوقه هاودلداده هاازهم جدا/
وای بر این عشق و این قانون زشت.
**************************************************
پشت یک هزارتومانی نوشته بود؟پدرمعتادم برای همین پولی که پیش توست یک شب مرابه دست صاحب خانه مان سپردخدایاچقدر
می گیری؟که بگذاری
شب اول قبرقبل ازاینکه توازم سئوال
کنی من ازت بپرسم؟
چرا!؟
نظرات شما عزیزان: